شهریاراخوب و زیباگفته ای
از چه رو وصف مولاگفته ای
آن همایی راکه تو نامیده ای
در دلت بر عشق او بالیده ای
آن که از روی کرم از نان و شیر
مینهاد اندر دهان خرد و پیر
آن که در محراب مسجد شدشهید
آن که بعد همسرش شادی ندید
آن که کوفه جای غصه هاش بود
کوفه جای غربت زهراش بود
آن که خیبر را به نیروی اله
از زمین و آسمان کردش جدا
آن که کل کفر شد پایش ذلیل
آن که بر اکمال ادیان شد دلیل
آن که احمد در غدیر خواندش وصی
دین حق را گفت اوباشد ولی
آن که از پیغمبران برتر نبود
گرکه پیغمبر نبود کمتر نبود
آن که بر دیوار کعبه زد شکاف
آن که انس وجن زنند دورش طواف
شهریارا،آن که را دریای رحمت خواندیش
ناخدای دین احمدش خواندیش
آن که را سردار لشکر خواندیش
جلوه ی الله اکبر خواندیش
آن که را در دل پر از غم خواندیش
خانه اش راجای ماتم خواندیش
هست او مولا امیرالمومنین
دلبر زهرا علی یعسوب دین
سرور عالم یا خیبر شکن
ناخدای کشتی دشمن فکن
حضرت آقا علی مرتضی
شاه مرد شیر مردان خدا
