بصیرت ، ولایت ، شهادت

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

*حتما بشنوید*


۲۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۲ ، ۲۰:۰۰
بهروز سوری

چه روزگار عجیبى است. بیعت به سختى بسته و به آسانى شکسته مى شود. با امامى بیعت کرده اما درفکر شکستن بیعت هستن.تبریک گویان نزد او آمده و میگویند یا على برتو این ردا مبارک،اما زیر لب گوش کن ببین مى گویند خدا به همسرت رحم کند. حسنت را دق مى دهیم و حسینت را لب تشنه مى کشیم و خاندانت را به اسارت میبریم.

آرى مبارک باشد برتو این بیعت. 

واینجاست که قصه بیعت شکنى شهره عام شد.

غدیر آمدو بعد او همانى شد که گفتند.

حتى به شیر خواره ام رحم ............ .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۰۱:۳۹
بهروز سوری

باز هم دروغ، باز هم درویی، باز هم عدم ثبات میان گفته و عمل.

دیگر چقدر دو رویی و بازیچه بودن.

همگان دیدید که ظرف مدت کمتر از یک روز چگونه دعوتنامه ای به عدم دعوت تبدیل شد.اگر ندیده و نشنیده بودیم که دبیر کل سازمان ملل، خود شخصا جمهوری اسلامی ایران را به نشست ژنو 2 دعوت کرد، شاید رد دعوت را قبول نمی کردیم، ولی چه کنیم که دیدیم و شنیدیم.حال جدای از این اتفاق، نکته جالب اینجاست که یک سازمان با این عظمت که خود رامسئول حفظ ارامش و امنیت جهان می داند، چگونه می تواند از تصمیم اعلان شده ی خود عقب نشینی کند.

سازمانی که با فشار و اعمال قدرت چند کشور و گروه زورگو تصمیم خود را تغییر دهد، نه تنها ثبات ندارد بلکه مانند همیشه غیر قابل اعتماد است.

البته این امر همانند گذشته برای ملت شریف ایران عادی است و مردم با ماهیت این سازمان و کشورهای زورگویی همانند امریکاآشنا هستند.

جامعه ی جهانی، نهادها و سازمان ها این را بدانند که نمی توان کشور با عظمت ایران را نادیده گرفت. پس باید با این ملت عظیم نه از سر دروغ و زورگویی بلکه با احترام و ادب سخن گفت.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۲ ، ۱۷:۵۹
بهروز سوری

آنچه می خوانید ۲۳ حکایت کوتاه از ایشان است:

۱٫ ارزش نماز اول وقت

آقای مصباح می گوید: آیت الله بهجت از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می کردند که ایشان می فرمود:

« اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند! و یا فرمودند: به صورت من تف بیندازد. »

اول وقت سرّعظیمی است « حافظوا علی الصلوات: در انجام نمازها کوشا باشید. »

خود یک نکته ای است غیر از « أقیموا الصلوة: و نماز را بپا دارید. »

و همچنین که نماز گزار اهتمام داشته باشد و مقید باشد که نماز را اول وقت بخواند فی حدّ نفسه آثار زیادی دارد، هر چند حضور قلب هم نباشد. »

۲٫ زنده نگه داشتن سنت

حجة السلام والمسلمین قدس، یکی از شاگردان آیت الله بهجت می گوید:

« آقا همیشه سفارش می کردند برای احیای شریعت نگذارید سنتها فراموش شود وعرفیات یا بدعتها جای آن را بگیرد.

روزی فرمودند:

« مرحوم حاج شیخ مرتضی طالقانی ( ازاستادان اخلاق و علمای بزرگ نجف، که استاد اخلاق آقا نیز بوده است ) همراه با عده ای از علما از جمله آیت الله العظمی خوئی به افطار دعوت بودند، وقتی غذا آماده می شود و همگی سر سفره می نشینند حاج شیخ مرتضی طالقانی می فرماید: نمک در سفره نیست و اقدام به تناول غذا نمی کنند. با اینکه بین مجلس افطاریه تا آشپزخانه بسیار فاصله بوده ( و ظاهراً از خانه ای دیگر غذا می آورده اند ). به هر حال مرحوم طالقانی دست به غذا دراز نمی کند و دیگران حتی آیت الله خوئی نیز به احترام ایشان غذا شروع نمی کنند و طول می کشد تا نمک را بیآورند. بعد از ختم جلسه و هنگام رفتن، آیت الله خوئی خطاب به ایشان می فرماید: حضرت آقا، اگر شما به این اندازه به ظاهر سنت مقید هستید که اگر کمی نمک تناول نکنید غذا نمی خورید، پس در این گونه مجالس کمی نمک با خود همراه داشته باشید تا مردم را منتظر نگذارید. آقای طالقانی فوراً دست به جیب برده و کیسه کوچکی را درآورده و می فرماید: با خودم نمک داشتم ولی می خواستم سنت اسلامی پیاده شود و متروک نباشد. »

۳٫ آقائی و بزرگواری ائمه علیهم السلام

باز آقای قدس می گوید: روزی آقای بهجت در رابطه با بزرگواری و اغماض ائمه اطهار ـ صلوات الله علیهم ـ فرمودند:

« در نزدیکی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانه فرات و دجله آبادیی است به نام «مصیب»، که مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیر المؤمنین علیه السلام از آنجا عبور می کرد و مردی از اهل سنت که در سر راه مرد شیعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون می دانست وی به زیارت حضرت علی علیه السلام می رود او را مسخره می کرد.

حتی یک بار به ساحت مقدس آقا جسارت کرد، و مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خیلی بی تابی کرد و ناله زد که: تو می دانی این مخالف چه می کند.

آن شب آقا را در خواب دید و شکایت کرد آقا فرمود: او بر ما حقی دارد که هر چه بکند در دنیا نمی توانیم او را کیفر دهیم. شیعه می گوید عرض کردم: آری، لابد به خاطر آن جسارتهایی که او می کند بر شما حق پیدا کرده است؟! حضرت فرمودند: بله او روزی در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می کرد، ناگهان جریان کربلا و منع آب از حضرت سید الشهدا علیه السلام به خاطرش افتاد و پیش خود گفت: عمر بن سعد کار خوبی نکرد که اینها را تشنه کشت، خوب بود به آنها آب می داد بعد همه را می کشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت، از این جهت بر ما حقی پیدا کرد که نمی توانیم او را جزا بدهیم.

آن مرد شیعه می گوید: از خواب بیدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سنی با من برخورد کرد و با تمسخر گفت: آقا را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری پیام رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف کرد. وقتی رسید به فرمایش امام علیه السلام که وی به آب نگاهی کرد و به یاد کربلا افتاد و …، مرد سنی تا شنید سر به زیر افکند و کمی به فکر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ کس در آنجا نبود و من این را به کسی نگفته بودم، آقا از کجا فهمید. بلافاصله گفت: أشهد أن لا إله إلا الله، و أن محمداً رسول الله، و أن علیاً أمیرالمؤمنین ولیّ الله و وصیّ رسول الله و شیعه شد.»

۴٫ ارزش وضو و طهارت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۵۸
بهروز سوری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۵۶
بهروز سوری

الفبای معرفت

حرف آ آرامش دل های پاک             آفرین بر همت مخلوق خاک

ب بهار رویش قلب رسول                   منجلی از جلّ محبوب بتول

پ پناه از دست شیطان رجیم               می بریم بر رب رحمان رحیم

ت توان توبه کردن بر خدا                  نفس شیطانی شکستن در گناه

ث ثواب واجبات و ترک غیر             مستی حاصل شده از کار خیر

ج جمال دلربای ایزدی                       جمله ان ذات پاک سرمدی

حرف چ چون چشم خیس مومنان    گریه بر احوال خود در این جهان

گریه زاری به شب اندر نهان               آیه ی استغفرالله بر زبان

ح حرم بین الحرم در کربلا                 قوسی نام حسین خون خدا

خ خلوص دل به نیات جلی                 خلوت شب های بیدار علی

دال دلیل غربت زهرا شدن                  باعث دربندی مولا شدن

کوچه و داغ غریب مجتبی                 غرش شیطان ز کین مرتضی

ذال ذلالت در بر نور مبین                  ذلت از نادانی احکام دین

ر رها گشتن ز بند نفس پست             ره گریز ازعده ای شهوت پرست

نقطه ی ز زخم پر رنج زبان                وان که بشکست قد سلطان جهان

ژ نسیم جاری مژگان دوست              ساده ای دل، هر چه داری نزد اوست

سین صدای سینه ی سینا شده             سوره ی کوثر در ان پیدا شده

شین شهادت شهد شیرین وصال         دل سپردن برخدا اندر محال

تاکه صاد آمد بروی خط پدید           صوت صل الله محمد را دمید

ظا هم چون صاد غوغا کرده است      ضامن آهو در آن جا کرده است

طا طریق سرفرازی را نگاشت             با طهارت آیه سازی را نگاشت

جوهر ظا روی دفتر چون بریخت       حلقه های ظلم و جور ازهم گسیخت

جلوه ی عین با علی معنا گرفت          عشق زهرا از علی دنیا گرفت

غین غم غربت نشاند برروی یاس       کربلا پر گشت ز عطر و بوی یاس

ف فرود آورد به قلب مصطفی           اقرأ باسم ربکَ اندر حرا

قاف شد قافیه ی یک ختم کل           حضرت احمد بشد ختم رسُل

ک کریم اهل بیت آقای ما                کل اکرام خدا در مجتبی

گ گدا آن هم گدای مرتضی            آن که می بخشید نگین درسجده گاه

ل حکیم لاله های بی نشان                 خفته های بی سرو بی استخوان

میم هستی نقطه ی پرگارعشق             مهدی موعود خداوندار عشق

نون نسیم هر نماز عاشقان                    لرزه اندازه قلوب غاصبان

و ولی یعنی ولایت حکم دین             چهارده معصوم در نور مبین

ه هدایت خط و مشی اولیا                  هادیان دین تمام انبیا

حرف ی یکتایی رب را نوشت          یک هزار و یک ندا در یک سرشت

یک سرشت اندر زمین و آسمون       یک خدا باقی الیه راجعون

بهروز سوری

 

 

 

 

 

 

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۲ ، ۱۴:۴۵
بهروز سوری

شاید رستگار شویم

امام حسین (علیه السلام) بر اثرجهالت عقل، تیرگی قلب و حرام خوارگی شکم توسط عده ای مردم دنیا پرست شهید شد. حسینی که پاره تن رسول خدا(صل الله) بود، سرور جوانان اهل بهشت بود، یکی از پنج تن حدیث کسا بود و ............  .

راستی چه شد که با لب تشنه شهیدش کردند، فرزندان و اصحابش را کشتند و خاندانش را به اسارت بردند.

چه می شود که انسان به جایی می رسد که ندای حق را نمی شنودو دست به کشتن بهترین مخلوقات می زند!

چه می شود که مسلمان ترین مسلمانان را کافر می خوانندو کافرترین کافران را مسلمان و امیر بر مسلمانان!

همه ی این ها در وصیت نامه حضرت به برادرش جناب محمد حنفیه آمده است، بخوانیم، چرا که ما نیز امام غایب داریم و  برایش دعوت نامه های بسیار فرستاده ایم. نکند که ما هم ..................!

بخشی ارز وصیت نامه امام حسین(علیه السلام)

((...... من نه از روی خود خواهی و سرکشی و هوسرانی خارج می گردم، ونه برای ایجاد فساد و ستمگری، بلکه هدف من از این حرکت اصلاح مفاسد امت جدم بیرون می روم تا امر به معروف و نهی از منکر کنم، می خواهم سیره ی جدم (پیامبر)و پدرم علی بن ابی طالب(علیه السلام)را در پیش گیرم. هر کس مرا به حق قبول کند، پس خدا سزاوار تر است به حق،و هر که مرا رد کند، صبر می کنم، خداوند بین من و این قوم قضاوت فرماید، و او بهترین حکم کنندگان است.))(بحارالانوار ج 44 ص329 )

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۲ ، ۱۴:۲۳
بهروز سوری

سلام دوست عزیز میدونم دنبال نظر سنجی وبم میگردی برو پایین!

میدونستی خیلی

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۲ ، ۱۹:۵۹
بهروز سوری

کل یوم عاشورا   کل ارض کربلا

در زیارت ناحیه مقدسه، حضرت بقیه ا...(ارواحنا فداه) خطاب به جد بزرگوارشان حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) چنین می فرمایند:

((اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دست تقدیر مرا از یاری تو بازداشت، و نبودم که با کسانی که با تو کارزار کردند بستیزم، وبا آنانکه با تو دشمنی داشتند به تبرد برخیزم، اینک هر صبح و شام برایت ناله می کنم، و به جای اشک برایت خون می گریم، به خاطر حسرت بر تو و اندوه و تأسف بر مصیبت هایی که برتو وارد شد، تا اینکه در اثر سوز جانفرسای مصیبت ها و غصه ی جانکاه و اندوه فراوان بمیرم)).(بحار الانوار، ج 101، ص 320)

صل الله علیک یا ابا عبدالله 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۲ ، ۱۷:۵۵
بهروز سوری

 

حرف دل

خداوندا این چه سری است که با حسین داری، تمام ملائک بر او می گرییند و روضه خوانش تویی، زیارتش را با زبان خود جاری ساختی، خوردن تربتش را حلال و اسباب شفا فرمودی، در حالی که خوردن خاک حرام است.گریه بر حسین را وسیله قرب به خود نامیدی، او را نفس مطمئنه خواندی و از او خشنود شدی.

تو با حسین چه کردی و حسین با تو چه کرده!

این چه عهدیست میان تو بااو ای جان جانان؛

پیامبران را با گریه بر حسین می گذری، در جان مادر زبانش میگشایی و با او از کارعظیم سخن می گویی، هرکه  بر در خانه حسین آید می بخشی و هر که بر او خدمت کند عزیز  می داری.

در مقابل این حسین است که جام بلا می طلبد و می نوشد، عزیزان می دهد عزیز  می شود، اسارت خواهر می دهد و ما رأیت الّا جمیلا می شنود.

پروردگارا این چه حکمتی است، نمی دانم؛ نه تورا شناخته ام نه حسینت را !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۲ ، ۱۷:۵۴
بهروز سوری

صدای کیست می آید

گوش کن آرام آهسته

صدای کیست می آید

از این دشت پر از غصه

مگر مانده کسی درآن

ز بعد ظهر داغ روز بی پایان

صدای کیست می آید

صدای رقص شمشیر است

صدای غرش تیر است

صدای صوت قرآن است

صدای مشک باران است

صدای خشکی لبهاست

صدای آتش افتاده بر یک خیمه دریاست

صدای اکبر است آیا

صدای اصغر است یا قاسم و عباس

صدای مادری محزون و با احساس

شایدم؛این ناله یک طفل بی باباست

نمی دانم صدا محزون تر از اینهاست

گوش کن آرام و آهسته

صدا دارد نشان از بی نشان هایی

صدا دارد نشان از حضرت مادر

وداستان غم حیدر

و سوز مجتبی آن شاه بی لشگر

و فریاد حسین در گودی مقتل

گوش کن آرام و آهسته

صدا از جای دیگر می رسد بر گوش

صدای کیست می آید....صدای کیست می آید

بهروز سوری

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۲ ، ۱۷:۵۳
بهروز سوری